بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه در افکندن با زور گویان، خود را اماده کنند. امام خامنه ای
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پایگاه امام هادی دم افشان و آدرس paygahdamafshan.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
سفر مجازي به خانه خدا
کعبه را ابتدا حضرت آدم ساخت و سپس ابراهیم(ع) به کمک پسرش اسماعیل(ع) آن را بازسازی کرد. کعبه در زمان رسول خدا(ص) و قبل از بعثت، به دست قریش و با همکاری رسول خدا، دوباره بازسازی شد. علی(ع) در کعبه به دنیا آمد و امروز مثل گذشته، کعبه مظهر بندگی انسان به خداست . بیایید با هم به خانه خدا سفر کنیم . تصاوير سه بعدی و پانوراماي 180 × 360 درجه ما را بصورت مجازی به آنجا خواهد برد.
با دريافت اين تصاوير مي توانيد خود را به طور كاملا واقعي در آن محيط احساس كنيد.
از قابليت هاي انحصاري اين تصاوير مي توان به موارد زير اشاره كرد :
1) قابليت چرخش سه بعدي تصاوير (180 × 360 درجه) با استفاده از موس
2) طبيعي بودن تصاوير و القاي حس واقعي حضور در محل
3) بررسي محل از نگاه خود
4) قابليت زوم بر روي تصاوير (با استفاده از غلطت بالا و پایین رونده موس)
5) قابليت استفاده از اين تصاوير براي محافظ صفحه نمايش (screen saver)
و اما خانه خدا یا بیت الله الحرام كجاست ؟
به کعبه، خانه خدا، بیت الله الحرام، بیت العتیق ، بیت الحرم و مسجدالحرام نیز میگویند. دلیل نامگذاری کعبه به بیت الحرام این است که خداوند ورود مشرکان را به این مکان مقدس حرام و ممنوع فرموده است.
بیت الله الحرام در شهر مکه قرار دارد و در تاریخ، مورد احترام همگان بوده است. بنا بر آیاتی از قرآن و روایات معصومان علیهم السلام خانه کعبه نخستین و مقدسترین بنا و اولین مسجدی است که بر روی زمین ساخته شده است.
در احادیث آمده است که در آغاز آفرینش سراسر زمین را آب فرا گرفته بود و نخستین خشکی که آفریده شد زمین زیر کعبه بود که خشکیهای دیگر از آن گسترده گشت. بر اساس روایات اسلامی، کعبه را ابتدا حضرت آدم ساخت و سپس حضرت ابراهیم علیه السلام به کمک پسرش اسماعیل علیه السلام تعمیر و بازسازی کرد. کعبه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و قبل از بعثت، به دست قریش و با همکاری رسول خدا، بر اساس بنای اولیه ابراهیم علیه السلام، دوباره بازسازی شد.
خداوند کعبه و اطراف آن را «حرم» قرار داده است؛ یعنی مقدس شمرده و ارتکاب گناه و قتل و شکار و تجاوز به جان و مال مردم و جنگ و دزدی و راهزنی و ... را در آن جایز ندانسته است. وقتی مجرمی به آنجا پناه ببرد کسی حق مواخذه او را ندارد.
واقعه مهمی که در دوران عبدالمطلب، سرپرست و تولیت کعبه، رخ داد، نجات معجزه آسای آن از ویرانی به دست سپاه ابرهه و اصحاب فیل بود.
دومین حادثه مهم، تولد امیر مؤمنان علی علیه السلام در آن بود. مقارن با ظهور اسلام، صدها بت فلزی و چوبی و سفالی در شکلهای گوناگون در داخل و بیرون و بر روی دیوارها و سقف کعبه بود، اما در روز فتح مکه که در رمضان سال هشتم هجری رخ داد، رسول خدا وارد کعبه شد و همه بتها را از بین برد.
ساختمان کعبه به شکل مربع مستطیل و دارای چهار ضلع است که هر ضلع آن را رُکن مینامند. به مجموع چهار ضلع ارکان کعبه میگویند که سه رکن آن چنین نام دارند: رکن یمانی، رکن شامی و رکن عراقی.
ساختمان کعبه 85 / 14 متر ارتفاع دارد، طولش 58 / 11 و عرضش 22 / 10 متر است. بنای کعبه از سنگهای سیاه و سختی ساخته شده است که پرده سیاهی بر روی آن قرار دارد.
می گویند نخستین بار حضرت اسماعیل علیه السلام پرده ای بر کعبه کشید و بعدها قریش نیز چنین کردند و پردهداری، منصبی ویژه برای آنان محسوب میشد. اکنون نیز آن پرده به صورتی خاص بافته و بر روی کعبه نهاده میشود.
این بنای شریف بخشهای دیگری هم دارد؛ همچون حجر الاسود، ملتزم، مستجار، حطیم و حجر اسماعیل. در نزدیکی آن نیز مقام ابراهیم و چاه زمزم واقع است.
جهت دريافت تصاوير و انجام سفر مجازي از طريق زير اقدام نماييد :
نحوه استفاده :
اگرچه اغلب کاربران در اولین نگاه متوجه امکانات این تصاویر خواهند شد اما بهتر است اشاره ای گذرا بر نحوه عملکرد آن داشته باشیم :
1) برای حرکت فقط باید ماوس را حرکت دهید تا به تمامی نقاط تصویر پاناروما دسترسی داشته باشید .
2) در این تصاویر شما می توانید به صورت مجازی لنز عکاسی را زوم کنید . از دکمه اسکرولر ماوس و یا کلیدهای PageUP و PageDown برای تعویض بزرگنمائی تصویر از لنز ۱۷ میلی متر تا لنز ۷۵ میلی متر استفاده کنید . ضمنا این کار را می توانید با نگاه داشتن کلید سمت راست ماوس و عقب و جلو کردن ماوس نیز انجام دهید .
3) برای انتخاب تصویر پاناروما ( سه بعدی ۱۸۰ در ۳۶۰ درجه ) به عنوان محافظ صفحه نمایش ( Screen Saver ) از کلید F5 استفاده کنید .(البته در ابتدا و قبل از اجرای تصویر آن را به محل مشخص و ثابتی انتقال دهید تا پس از فشردن کلید F5 ، تصویر همیشه از همانجا فراخوانی شود.)
4) برای خروج از کلید ESC استفاده کنید .
عبه بنایی در میان مسجدالحرام در شهر مکه در کشور عربستان سعودی است و مقدسترین مکان در دین اسلام به شمار میرود؛ خانهای که استحکام کامل دارد و تاکنون پابرجا و استوار مانده است.
به گزارش مهر، کعبه بنایی در میان مسجد الحرام در شهر مکه در کشور عربستان سعودی است و مقدسترین مکان در دین اسلام به شمار میرود. نام کعبه اشاره به چهارگوش بودن این سازه دارد.
* البیت العتیق و البیت الله الحرام از نامهای دیگر کعبهاند.
* کعبه ارتباط مستقیم به ارکان اسلام دارد؛ مخصوصاً فریضه حج که زیارت و طواف کعبه از ارکان حج است. همچنین در برپایی نماز نیز کعبه قبلهگاه مسلمانان است.
* بنابر روایتها، هنگامی که چشمه زمزم زیر پای اسماعیل از دل زمین جوشید، مردم در این منطقه و به سبب آب این چشمه جمع شدند و شهر مکه را تشکیل دادند و ابراهیم به فرمان خدا ساختمان کعبه را که در اثر طوفان نوح تخریب شدهبود و در آن هنگام اثری از آن نبود، بازسازی کند.
* در قرآن در مورد کعبه گفته شده است: «اِنَ أَوَل بَیتٍ وُضِعَ لِلنَاسِ لَلَذی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُداً لٍلعَالَمَینَ» (آل عمران). براساس برخی روایتها، ساختمان کعبه ۱۰ بار بنیان شده است. به این ترتیب: بنیان الملائکه، بنیان آدم، بنیان شیث ، بنیان ابراهیم (ع) وپسرش اسماعیل، بنیان العمالقه ، بنیان جرهم ، بنیان مضر، بنیان قریش، بنیان عبدالله ابن زبیر و بنیان حجاج ابن یوسف الثقفی.
ساختمان کنونی کعبه از زمان حجاج بن یوسف ثقفی و بازسازی همان ساختمان در دوران خلافت سلطان مراد چهارم از پادشاهان عثمانی است که در سال ۱۰۴۰ (قمری) در اثر سیل در مسجد الحرام و تخریب آن، از نو بازسازی شد. این ساختمان استحکام کامل دارد، به طوری که تاکنون بههمین شکل پابرجا و استوار مانده است.
* ارکان کعبه: به هریک از چهار گوشه کعبه، رکن گویند و کعبه بر چهار رکن حجرالاسود، عراقی، شامی و یمانی بنا شده است.
* رکن حجر الاسود: سنگ سیاه آسمانی است. هنگام بنای کعبه توسط آدم، این سنگ را فرشتگان از بهشت آوردند و آدم آن را در گوشهای از خانه نصب کرد. پس از بازسازی کعبه توسط قریش، این سنگ به دست محمد قبل از درب کعبه در رکن حجر اسود نصب شد و محل شروع طواف حجاج است.
* رکن یمانی: قبل از رکن حجر اسود قرار دارد. در اعتقاد مسلمانان (به ویژه شیعیان) محلی است که به اذن خدا شکافته شد تا فاطمه از آن داخل کعبه شود و علی (ع) داخل کعبه متولد شود.
هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف، از رکن حجرالاسود آغاز شده، سپس به رکن عراقی میرسد و پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آنگاه باز به رکن حجرالاسود میرسد و همین جا یک شوط پایان مییابد. برای مطاف حدی وجود ندارد و تا هر جای مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند، طواف مجزی است، ولی مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد در میان کعبه و مقام ابراهیم انجام شود.
* بلندی خانه کعبه حدود ۱۵ متر و محیط آن ۴۴ مترمربع است.
* جزئیات اضلاع کعبه: طول ضلع در کعبه؛ یعنی از رکن حجر اسود تا رکن عراقی: ۱۱٫۶۸ متر
طول رکن عراقی تا شامی، سمتی که حجر اسماعیل در آن قرار دارد: ۹٫۹۰ متر
طول رکن شامی تا رکن یمانی: ۱۲٫۰۴ متر
طول رکن یمانی تا رکن اسود: ۱۰٫۱۸ متر
* سنگ بنای کعبه: دیوار کعبه بنای کعبه از سنگهای سیاه و سختی ساخته شده که با کنار زدن پرده از روی آن، آشکار است. این سنگها که از زمان بنای کعبه از سال ۱۰۴۰ (قمری) تاکنون بر جای مانده، از کوههای مکه به ویژه جبل الکعبه (در محله شُبَیکه مکه)، و جبل مزدلفه گرفته شده است. سنگها اندازههای گوناگون دارند، به گونهای که بزرگترین آنان با طول و عرض و بلندی ۱۹۰، ۵۰ و ۲۸ سانتیمتر و کوچکترین آنان با طول و عرض ۵۰ و ۴۰ سانتیمتر است. پایههای آن از سرب مذاب ساخته شده و بدین ترتیب بنایی نسبتاً استوار است. وروی دیوار آن آثار شکافتهشدن دیوار که بنا به اعتقاد شیعیان هنگام وارد شدن فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) به کعبه به وجود آمده است که بارها با سرب پرکردهاند ولی سربهاباز شدند.
* درب کعبه: دروازه کعبه در دوران ابراهیم (ع) دو درگاه بدون در همسطح زمین برای کعبه گشوده شد. در دوران جوانی محمد، قریش در هنگام بازسازی کعبه برای نخستین بار از درب چوبی در محل فعلی که بالاتر از زمین قرار دارد استفاده کردند.
آخرین در کعبه که از چوب ساج و نقره خالص است و با طلا و جواهرات مزین شده، در سالیان گذشته تعویض شده است.
* حجرالاسود یا سنگ سیاه، از اجزای بسیار مقدس مسجد الحرام است و در رکن اسود کعبه در بلندی ۵٫۱ متری قرار دارد. این سنگ مقدس، پیش از اسلام و پس از آن همواره مورد توجه بودهاست و در شمار عناصر اصلی کعبه است.
* قسمتی از دیوار و پایین دیوار کعبه را که در یک سوی آن حجرالاسود و در سوی دیگرش درب کعبه قرار دارد، "ملتزم" مینامند. این محل را از آن روی ملتزم مینامند که مردم در آن قسمت میایستند و به دیوار ملتزم شده، میچسبند و دعا میخوانند. در روایتی آمدهاست که محمد (ص) صورت و دستهای خود را روی این قسمت از دیوار قرار میداد. همچنین، از محمد نقل شدهاست که گفت: "ملتزم، محلی است که دعا در آنجا پذیرفته میشود."
* مستجار : محلی در پشت درب کعبه، کمی مانده به رکن یمانی، مقابل ملتزم و در سوی دیگر کعبه، دیوار کنار رکن یمانی را "مستجار" مینامند. "جار" به معنای همسایه و "مستجار" به معنای پناهبردن به همجوار و به صورت کلیتر "پناه بردن" است. این مکان نیز از مکانهای پذیرفتهشدن دعا است. زمانی که خانه کعبه دو در داشت، در دیگر آن در کنار مستجار بود که بسته شد.
* شاذروان همان برآمدگیهایی است که در اطراف کعبه قرار دارد و آن بخشی از کعبه است که توسط قریش از ساختمان کعبه کاسته شد و اکنون همانند پوششی اطراف خانه را در برگرفتهاست. شاذروانِ کنونی از ساختههای سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان کعبه در سال ۱۰۴۰ (قمری) است. زمانی که در بازسازیهای کعبه، ابعاد خانه قدری کوچکتر از بنای ابراهیمی آن شد، برای حفظ ابعاد اصلی، فضای عقبنشینیشده را با ساخت سکویی کمارتفاع علامتگذاری کردند که "شاذَروان" نامیده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلی کعبه است، فقها برای حصول شرط خروج طوافگزار از کعبه، طواف بر روی شاذروان را صحیح نمیدانند.
بنابراین، شاذروان همان سنگ مایلی است که بخش پایینی دیوار کعبه را تا روی زمین پوشانیده است، و همین طور بخشی که در مقابل حجر اسماعیل به صورت پلّهی ساخته شده که بلندی آن از سطح زمین ۲۰ سانتیمتر و عرض آن ۴۰ سانتیمتر است.
این پله جایگاه مردمی است که برای نیایش و تضرع به درگاه الهی بر روی آن میایستند و سینه و شکم خود را بر کعبه قرار میدهند و دستان را بر بالای سر خود و بر دیوار کعبه میگذارند. علت آنکه در این قسمت شاذروان قرار داده نشده این است که در بنای ابراهیم، حجر اسماعیل جزو خانه کعبه بودهاست که در ساختمان قریش به علّت کمبود مال حلال از خانه کاستند و بر حجر افزودند.
همچنین در پایین درِ کعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پلهای صاف به طول ۳۴۵ سانتیمتر ساخته شده است که مردم در ملتزم بر آن میایستند و دعا و نیایش میکنند. در بالای شاذروان حلقههای از مس قرار دارد که در هنگام پایین آوردن جامه کعبه (کسوة الکعبه) لب جامه به این حلقهها میبندند تا جامه استوار باشد.
* حطیم : مساحت میان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهیم و قسمتی از حجر اسماعیل را "حطیم" میگویند. از مکانهای محترم در مسجدالحرام است و مردم در این قسمت برای دعا جمع میشوند و به یکدیگر فشار میآورند. این که آیا حطیم تنها همان محدوده کنار حجرالاسود و باب کعبه را شامل میشود یا وسعت بیشتری دارد، اختلاف است. در روایتی از امام صادق (ع)، تنها همین موضع را حطیم مینامند. چنان که شیخ صدوق نیز آوردهاست که حطیم فاصله میان در کعبه و حجرالاسود را گویند، جایی که خداوند توبه آدم را پذیرفت.
* حجر اسماعیل فضایی است میان کعبه و دیواری نیمدایره به عرض حدود ۱۰ متر که از رکن عراقی تا رکن شامی را شامل میشود. دیواری است با بلندی ۳۰/۱ متر که قوسیشکل است. حجر اسماعیل یادگار زمان ابراهیم و اسماعیل و مدت زمانی پس از بنای کعبه است و قدمت و پیشینه آن به زمان بنای کعبه به دست ابراهیم میرسد.
نقلهای تاریخی تاریخنگاران حکایت از آن دارد که اسماعیل و مادرش هاجر در همین بخش زندگی میکردند. از امام صادق نقل شدهاست: «الحِجرُ بَیتُ إِسمَاعِیلَ وَ فِیهِ قَبرُ هَاجَرَ وَ قَبرُ إِسمَاعِیلَ» (۱۶) "حجر، خانه اسماعیل و محل دفن هاجر و اسماعیل است."
از آنجا که حجر اسماعیل داخل در مطاف است، میتواند نشانهای بر بزرگی آن باشد. در اصل، حجراسماعیل جزئی از کعبه است. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در این فضا میریزد.
گویا برای نخستین بار، منصور عباسی، حجراسماعیل را با سنگهای سفید پوشانید. پس از آن در دوره مهدی و نیز هارون الرشید عباسی این سنگها تعویض و نو شد.
* ناودان رحمت (به عربی: میزاب الرحمة) یا «ناودان طلا»، ناودانی از طلاست که بر بام کعبه نصب شده و به سمت حجر اسماعیل است. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، آب از ناودان در این فضای حجر اسماعیل میریزد. به اعتقاد مسلمانان، اینجا مدفن اسماعیل و مادرش هاجر و بسیاری از پیامبران است. گویند آن را نخست حجاج بن یوسف ثقفی نهاد تا آب باران بر بام خانه جمع نشود. در روایت آمدهاست که دعا در زیر ناودان کعبه پذیرفته است.
* مقام ابراهیم : به محل ایستادن ابراهیم میگویند و سنگی است به طول و عرض ۴۰ سانتیمتر و بلندی تقریبی ۵۰ سانتیمتر که جای پای ابراهیم روی آن است و مقابل درب کعبه قرار دارد. رنگ آن میان زرد و قرمز متمایل به سفید است. طبق اعتقادات مسلمانان این مکان مربوط به زمانی است که ابراهیم دیوارهای کعبه را بالا میبرد؛ آنگاه که دیوار بالا رفت، به اندازهای که دست بدان نمیرسید، سنگی آوردند و ابراهیم (ع) بر روی آن ایستاد و سنگها را از دست اسماعیل گرفت و دیوار کعبه را بالا برد.
بر روی این سنگ، اثر پای ابراهیم (ع) مشخص است اما اثری از انگشتان او نیست. از زمان مهدی عباسی بدین سو، این سنگ با طلا پوشانده شد و در محفظهای قرار گرفت تا آسیب نبیند. حجگزاران پس از طواف واجب، باید در پشت مقام ابراهیم، ۲ رکعت نماز طواف به جای آورند. نماز طواف نساء نیز پشت مقام ابراهیم (ع) خوانده میشود.
طبق آیات قرآن این مقام یکی از شعائر الهی است: «وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِیمَ مُصَلَّی» (بقره/۱۲۵)
* پرده کعبه بر روی کعبه پوششی سیاه رنگ وجود دارد که به آن "پرده کعبه" یا "جامه کعبه" (به عربی: کسوة الکعبه) گویند. نخستین کسی که خانه کعبه را پرده پوشانید تُبع حمیری پادشاه یمن بود. علی (ع) نیز همه ساله از عراق برای کعبه پردهای میفرستاد. چون مهدی عباسی به خلافت رسید خادمان کعبه از انبوهی پردهها بر روی کعبه شکایت کردند و گفتند بیم آن میرود که خانه صدمه ببیند. مهدی عباسی خلیفه مسلمین دستور داد پردهها را بردارند و تنها یک پرده بر آن بگذارند و سالی یک بار آن را عوض کنند این سنت تا به امروز ادامه دارد. و بر آن آیههایی از قرآن قلاب دوزی شده است.
در این عکس موقعیت کشورهای جهان در مقابسه با کعبه دیده می شود. کشورها بر اساس فاصله شان با خانه خدا به سه گروه تقسیم شده اند. چقدر زیباست که ما در کشورمان ایران همیشه پشت مقام ابراهیم نمازمان را میخوانیم.
خوشبختانه و البته بر خلاف تصور موجود، دین، آموزه های فراوانی در حوزه مهارت های زندگی دارد؛ آموزه هایی که یا دیده نشدند و یا به درستی فهم نشدند. به جهت جایگاه مهمی که رضامندی از زندگی در تکامل معنوی دارد، اولیای دین آموزه های فراوانی را به پیروان خود آموخته اند. رسول خدا در کنار تعالیم قدسی و ملکوتی خود، مهارت های زندگی را به پیروان خود و حتی کسانی همانند امام على(ع)، ابوذر غفاری و دیگران مى آموزد. امام على (ع) نیز مهارت های زندگی را به یاران خود مى آموختند. از بقیه معصومین نیز همین مسأله ثبت است. حتی فراتر از این، در خلال این تحقیق خواهید دید که قرآن کریم نیز در این زمینه آموزه های مهمی دارد. بنابراین یکی از دغدغه های دین، رضامندی از زندگی است و یکی از رسالت های آن آموزش مهارت های زندگی کردن به پیروان خویش است. متأسفانه این بخش از آموزه های دینى کمتر مورد توجه واقع شده و یا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته اند. هدف برنامه مدیریت رفتار صحیح در قرآن و حدیث آن است که بخشی از این آموزه ها را ارائه کند تا زندگی اهل ایمان را نشاط و شادمانی بخشد، و نگاهی نو در این زمینه بگشید تا پژوهش های لازم درا ین زمینه انجام شود.
خانواده های متعادل مثبت گرا و خانواده های نامتعادل منفی گرا هستند. آنهایی کهوفادارند بالطبع مثبت گرا نیز هستند زیرا نسبت به یکدیگر بی اعتماد نیستند چرا کهمی دانند به یکدیگر دروغ نمی گویند و برای هم احترام قائلند. با یکدیگر تفاهم دارندزیرا زن و شوهر لباس هم هستند و اجازه ندارند مسائل را به غیر از یکدیگربگویند. در خانواده های متعادل حق سالاری جای زن سالاری و مرد سالاری را میگیرد. در اسلام نه مرد سالاری، نه زن سالاری و نه فرزند سالاری هیچ کدام مورد قبولنیست و هر سه اینها نکوهیده و رد شده است.
حال که این همه از وفاداری و آثارو برکات آن گفته شد خوب است چند نکته که می تواند به وفاداری بیشتر بیانجامد، بیانشود:
1- کم گویی: در بسیاری روایات ما به این مسأله اشاره شده وخواسته شدهکه زیاده گویی نشود. چرا که زیاده گویی می تواند به غیبت منجر شود که علاوه بر گناهکبیره بودن می تواند عوارض زیان بار دیگری در زندگی شخصی مانند اختلافات خانوادگیو... برجای گذارد. البته باید توجه داشت که منظور از کم گویی صحبت نکردان زن و شوهربا یکدیگر نیست بلکه منظور احتیاط در مورد غیبت – که می تواند اثرات زیانباری درزندگی فردی و مشترک داشته باشد – است.
2- مفید گویی:یعنی از صحبت هایی که میتواند علایق را توسعه دهد باید بهره گرفت. از نکات مثبت همدیگر چیزهایی را استخراجکرده و آنها را به زبان آورد.
3- آرام سخن گفتن:در توصیف آرام سخن گفتن میتوان گفت که وقتی خانم ها بلند صحبت می کنند مرد قدرت گوش کردن ندارد و توجهی نسبتبه صحبت های شما ندارد. اما در مورد آقایان و آرام سخن گفتن آنها باید گفت: زن ازگویش و لحن مرد تحت تأثیر قرار می گیرد و احساسات ناب زنانه اش گل می کند امابرعکس وقتی مرد با صدای بلند و فریاد گونه حرفی را بزند یا تذکری بدهد زن حداقل تا 48 ساعت نسبت به مرد بی علاقه می شود. لبخند مرد به زن تا 88 ساعت باعث تمرکز وآرامش زن می شود. (حضرت رسول(ص) می فرمایند:خوش اخلاق ترین شما خنده ورترین شماست. و خنده ورترین شما کسی است که همیشه تبسم بر لب داشته باشد. همانگونه که ایشانهمیشه لبخند بر لبانشان بود.)
به هر ترتیب اینها همه نکات ظریفی است که اگررعایت شود و ساده بی اهمیت انگاشته نشود می تواند در حل بسیاری از مسایل و مشکلاتزندگی راهگشا باشد و با توجه کردن به این نکات ولو کوچک (اما مفید) و جاری و سارینمودن آنها در زندگی مشترک می توان اثرات خوب آن را که من الجمله وفاداری طرف مقابلمی باشد را در زندگی به عینه دید.
خداوند در هرچیزی که خلق کرده است نشانه هایی را برای انسان قرار داده است . حرکت بال پرواته، زرد شدن برگ درختان ، زمزمه ی جادویی آب ، نجوای شیرین طبیعت ،نقاشی دل شبو.... تمام هر آنچه هست را برای ما تذکر ؛ گذاشت تا از آن عبرت گیریم اما دراین میان بزرگترین و مهمترین آنها ؛کلام دلنشین حقش است؛ که جاودانه در میان ماست
زندگی را برای سلامت و خیرآغاز می کنیم. حال سؤال این جاست که کلید این خیر در چیست؟ در زندگی مشترک هر چقدرطرف مقابل را بیشتر بپذیریم تعهد ما نسبت به او بیشتر می شود. و هر چه تعهد بیشترشود آثار و برکات آن تعهد مشهودتر می شود.
اگر بخواهیم تعریف جامع و کاملیاز ایمان به دست آوریم باید به قرآن رجوع کنیم. بر طبق قرآن ایمان به مجموعه احکام،تعهدات و وظایفی گفته میشود که باید به آن عمل کنیم و البته در قالب قواعد و اصولیاست که باید در زندگی به آن پرداخته شود. در تعریف اخلاقی نیز باید گفت؛ اخلاق بهمجموعه اصل و قواعدی گفته می شود که بین عمل و ایمانی که نسبت به یک جریان وجوددارد ارتباط برقرار می کند. هر چقدر زن و مرد نسبت به اصول، عقاید و تعهدات آشناترباشند خیر در زندگی آنان رو به تکامل بیشتری است.
طبق آمار گفته شدهمعمولاً در همان شش، هفت ماه اول کم کم احترام ها به کنار می روند و به تصور این کهچون همسر هستند و یکی اند تعارف را کنار می گذارند، ولی تعهدات، احترام ها و... تعارف نیستند.
خداوند در نهاد انسان صفاتی از خود به ودیعه گذاشته که هیچ کسحتی همسر حق توهین به آن - صفات الهی و شخصیت انسان – را ندارد. خداوند در آیه 30 سوره بقره می فرماید: به یاد آر آنگاه که پروردگار، فرشتگان را فرمود من در زمینخلیفه ای (از بشر) خواهم گماشت... خداوند به ملائک، زمین، آسمان و همه مخلوقاتشخطاب می کند انسان خلیفه من بر روی زمین است. با استفاده این آیه می توان گفت: تماممسایلی که برای خدا محترم است برای انسان هم محترم است. کرامتی که برای انسان درواقع احترامی است که برای خداست به همین دلیل است که آبروی انسان از حرمت کعبهبالاتر است. همچنین خداوند در جای دیگر می فرماید: ما از روح خود در آن دمیدیمو به ملائک فرمان داده شد که او را سجده کنند. لذا هیچ کس حق ندارد خود و اطرافیانخود را کم ارزش بداند و یا بی احترامی کند.
هر انسانی این توانایی را داردکه عروج و نزول ملائک و حتی سجده آنها را بر خویش ببیند البته با این شرط که بهنکاتی که در اول بحث به آن اشاره شد – ایمان ، عمل، اخلاق – عمل کند، که البته ضعفدر هر کدام آنها این توانایی را از انسان می گیرد. اگر به خویشتن خویش برگردیمو حقیقت خود را درک کنیم می توانیم این موقعیت را داشته باشیم. در حقیقت انسان یکموجود استثنایی و کاملاً مشخص در نظر خداوند است. از ابوحمزه ثمالی مطلبی دربحارالانوار ص 380 ج 66 آمده بدین شرح که من با دو گوش خودم از حضرت باقر شنیدم کهمی فرمایند اگر 4 چیز در انسان وجود داشته باشد ایمانش او را یاری می کند و گناهانشاز او پاک می شود و خدا در حالی که از او خشنود است ملاقاتش می کند و اگر از سر تانوک پای این شخص گناه باشد بخاطر اینکه او را دوست دارد آنها را می بخشد و چونگناهش را بخشیده زندگی بر او آسان می شود و برکات خداوند بر او نازل می شود.
1- وفا کردن به پیمانی که برای خدا و عهده خودش قرار داده
2- راستگویی
3- شرمو حیا
4- خوش اخلاقی با خانواده اش
در سوره مؤمنون آیه 8 و سوره معارجآیه 33، زمانی که صفات مؤمنان را می فرماید از جمله به پایبندی به تعهدات زندگیشانو وفادار بودن به همسرشان اشاره می نماید. در سوره بقره آیه 177 نیز کسی را نیکوکارمی داند که به عهد خود وفادار بماند و در سوره اسراء آیه 34، از تعهدات و وعده هادر روز قیامت سؤال می شود.
امیر مؤمنان علی(ع) در سفینه البحار ج 2 ص 375/6می فرماید وفای به عهد از نشانه های تدین است اگر زنی یا شوهری به همدیگر وفادارنبودند بدانید تدین ندارد عبادت او قبول نیست. رسول اکرم(ص) در بحار ج 72 ص 96می فرمایند کسی که پایبند پیمان خود نباشد دین ندارد. یکی از مسایل مهم دینداریکه در قرآن از آن بسیار یاد شده وفای به عهد است، عهد به خدا، عهد به خود و عهد بههمسر. این سه باید در کنار یکدیگر قرار گیرد. ما نمی توانیم نسبت به تعهدات که برعهده داریم بی توجه باشیم. این بحث عقیدتی مسأله است و از جنبه های اخلاقی – اجتماعی، اخلاقی – عقیدتی باید به آن توجه کرد. امیر مؤمنان علی(ع) در جایی درمورد آثار بی وفایی می فرمایند: کسی که به گفته هایش در مقابل همسرش پشت کند بهتدریج برای همسرش قابل اعتماد نیست.
یکی از راه های حفظ اعتماد حفظ وفاداریاست. امام علی(ع) در نهج البلاغه خطبه 41 به گونه ای ظریف می فرمایند: بعضی هااین نوع عهد شکنی را زیرکی می دانند،(و معتقدند حرفی را بزن ولی نسبت به آن بیتفاوت باش) وفاداری با صداقت توأم است، عادل باشید، من سپری نگهدارنده تر از آن – صداقت – نمی شناسم، اگر کسی که بداند که بازگشتگاه او چگونه است پیمان شکنی نمیکند. مسأله دیگر از بین رفتن اعتماد٬ نبودن صداقت است. در زندگی سه اصل را نبایدفراموش کرد: صراحت، صداقت، صمیمیت این سه لازم و ملزوم یکدیگرند به طوری که زن ومرد در عین حالی که با هم صمیمی هستند باید با هم صریح و روشن باشندد و در عین حالکه با هم صریح هستند صداقت و صمیمیت را داشته باشند. از دیگر عوارض بی اعتمادیاضطراب و تزلزل است، گاه باعث بروز ناراحتی های روحی و روانی و یا حتی بیماریهایجسمی مانند ناراحتیهای پوستی، گوارشی، قلبی و... می شود. از دیگر آثار بی وفاییدروغگویی و نفاق است که خود این مسأله آرامش زندگی را گرفته و با ایجاد جو بیاعتمادی موجب متلاشی شدن ارکان زندگی می گردد. وفاداری و آثار آن حضرتعلی(ع) در نهج البلاغه در حدیث 914 می فرماید: شخصی که وفادار باشد سه صفت خوب درزندگی اش پدیدار می شود. 1- مورد احترام واقع می شود. 2- آرامش دارد. 3- رحمت الهیاز نظر مادی و معنوی بر او نازل می شود.
در بحار جلد 75 نیز به نقل از حضرتعلی(ع) آمده عالی ترین خوبیها (بین زن و شوهر) وفادار بودن به تعهدات است که در اینصورت همنشین های خوبی برای یکدیگرند که اینگونه همنشینی به فرموده پیامبر اکرم(ص) ثواب نماز خواندن در مسجد النبی را دارد.
وقتی علت را از حضرت پرسیدند: حضرتدر جواب فرمودند: بخاطر اینکه پنج اثر خوب و مفید که رضای خدا در آن است را دربردارد: اول اینکه اگر فرزندی از آنها متولد شود عقده ای نیست. دوم؛ چون علاقه واحترام نسبت به همدیگر بیشتر می شود زن و مرد چشمشان متوجه یکدیگر است نه غیر. سوم؛با عشق و علاقه و بدون هیچ درگیری ذهنی برای نمازشان پایداری می نمایند که این نمازمورد توجه خداست. چهارم؛ در سخن گفتن حیا می کنند و کسی که حیا دارد خدا با اوست وبالاخره پنجم اینکه؛ الگوی دیگران می شوند.
پیامبر اکرم(ص) در بحار ج 75 ص 94 می فرمایند؛ همنشین من در روز قیامت کسی است که با همسر خود وفادار باشد. وهمچنین فرمودند: نزدیکترین شما به من در فردای قیامت راستگوترین و وفادارترین شما – نسبت به همسران خود – است.
ای انسانها،به هوش باشید،تا خود و مسیر و مقصد خود را بهتر بشناسید!
روزی،امام صادق(ع) به یکی از شاگردان خود فرمودند:در این مدت که در حال یادگیری از منبودی، چه چیز آموختهای؟ آن شخص عرض کرد:هشت موعظه از شما آموختهام.حضرت(ع) فرمودند:آن هشت مسئله را بیان کن!
شاگرد بیان داشت:
1. فهمیدم هر کسی هنگام مرگ،از آنچه دوست دارد جدا میشود.سعی کردم تا دوستم کسی باشد که در وقت مرگ از من جدا نشود، بلکه در تنهایی مونس من باشد و آن دوست،کارهای نیک من است، چنان که خداوند در قرآن میفرماید:«هر کس عمل بدی انجام دهد کیفر داده میشود(نساء/ 123)،(و هر که نیکی کند پاداش آن را میگیرد)
2. دیدم،گروهی به داشتن مال افتخار میکنند و گروهی به نیاکان خود مباهات می نمایند و حال آنکه خداوند بلند مرتبه،افتخار را در تقوا و پرهیزکاری، قرار داده است. آنچه که در قرآن میفرماید: «گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست».(سوره حجرات،ایه 13) پس،کوشیدم تا نزد خدا گرامی باشم.
3. دیدم مردم در میان لهو و لعب و هوا پرستی غوطهور هستند،اما از قرآن شنیدم که میفرماید: «آنان که از خداوند ترسیدند و پیروی از هوای نفس ننمودند، بهشت جایگاه ایات آنهاست».(سوره نازعات، ایه41 و 40) سعی نمودم تا در مقابل خواهشهای نفسانی بایستم تا خشنودی خداوند را به دست آورم.
4. دیدم هر کسی که چیز نفیسی به دستش می رسد،میکوشد تا آن را در جای امنی در صندوقی گذاشته تا حفظ شود ولی خدا در قرآن میفرماید:«کیست که به خدا وام (در راه خدا انفاق یا قرض الحسنه) بدهد،تا خدا چندین برابر به او عنایت فرماید».(سوره بقره،ایه 245) من پاداش چند برابر را برگزیدم و صندوقی محفوظ تر از صندوق خدا نیافتم.تلاش کردم که هر چیز نفیس و گرانبهایی را که به دستم رسید،برای روز نیازمندی(قیامت) در صندوق الهی ذخیره کنم.
5. دیدم مردم بر سر رزق و روزی حسادت می روزند و حال آنکه خداوند در قرآن می فرماید: ما در دنیا رزق و روزی انسان را تقسیم کردیم. (سوره زخرف،ایه 32) بنابراین،بر هیچ کس حسادت نورزیدم و در برابر مالی که از دستم رفت، افسوس نخوردم
6. برخی از مردم با برخی دیگر دشمنی میکنند.خداوند در قرآن میفرماید:«شیطان دشمن شماست، شما نیز او را دشمن قرار دهید».(سوره فاطر،ایه ) بنابراین،به دشمنی با شیطان پرداختم و از آن پس،دیگر با مردم دشمنی نورزیدم
7. دیدم،مردم در راه به دست آوردن روزی بسیار تلاش و پا فشاری میکنند(هر چند از راه حرام باشد) حال آن که خداوند در قرآن میفرماید:«نیافریدم جنیان و انسان را مگر برای پرستش خدا،من از آنها روزی و غذایی بر خود نخواستهام(یعنی روزی دهنده ما هستیم نه آنها)،خداوند روزی دهنده تواناست».(سوره ذرایات ،ایات 56 تا 58) دانستم که وعده خدا حق است و گفتارش راست.اطمینان به وعده او پیدا کردم و راضی به رضایش گشتم،از این راه،به بخشش خداوند دل بستم و دیگر به سراغ روزی (از راه حرام) نرفتم و به انجام وظیفه همت گماشتم.
8. دیدم برخی،به بدن سالم خود،اعتماد دارند و برخی دیگر به مال زیاد خویش دل بستهاند و گروهی هم به افراد دیگر تکیه و اعتماد نمودهاند،و شنیدم که خداوند میفرماید:کسی که پرهیزکار باشد،خداوند او را از گرفتاریها بیرون آورده و روزی او را از راهی که گمان به آن ندارد،می رساند، و کسی که به خدا توکّل نماید،خدا او را کافی است».(سوره طلاق،ایات 2 و 3) با توجه به این ایه، به خدا توکّل و اعتماد نمودم و از دیگران چشم پوشیدم.
امام صادق(ع) فرمودند:«احسنت، به خدا سوگند،تعالیم تورات، انجیل،زبور،قرآن و دیگر کتابهای آسمانی به این هشت موعظه بر میگردد».
راه حل پایانی طلاق است . زندگی که در آن آرامش نباشد با فلسفه تشکیل آن تضاد دارد و اگر تلاش همسران برای رفع بحران به نتیجه نرسید. طلاق آخرین گزینه است.
در این مورد نیز در قرآن سلسه مراتب رعایت شده است تا اگر باز هم امکان سازش بود به جدایی منجر نگردد. بسیاری از موارد طلاق بر اساس تصمیمات شتابزده می باشد به همین جهت سفارش شده که زن مطلقه تا پایان عده در منزل مشترک بین او و همسرش زندگی کند تا اگر تصمیم بر اساس احساسات صورت پذیرفته پس از کنار رفتن احساسات هیجانی و حضور عقل از تصمیم خود برگردند و سعی در رفع مشکل از طریق دیگری بنمایند.
نگاه به طلاق در جامعه های مختلف متفاوت است و دارای سابقه ای بسیار آشفته و پریشان است واقعه طلاق مانند هر پدیده اجتماعی دیگر اگر جایگاه مناسب خود را نیابد تعادل اجتماع را بر هم می-زند و بستر انحراف را فراهم می کند.
در جامعه عرب پیش از اسلام جدایی بین همسران مطرح بود ونیاز نبود اسلام آن را تاسیس کند بلکه کوشید اشتباهات آن سنت دیرینه را بکاهد و آن را اصلاح کند.
طلاق در فرهنگ اسلام به عنوان یک راه حل برای مشکلات زناشویی پذیرفته شده البته تنها راه حل و نخستین راه حل نیست بلکه گزینه آخر است و شرایط خاص خود را دارد. در روزگار ما آمار و ارقام طلاق متاسفانه حکایت از این دارد که طلاق راه حل نخستین شده و زوج ها گاهی آنچنان عجولانه آن را بر می گزینند که کسی توان مقابله با آن را ندارد.
تاسف بارتر اینکه گاهی پس از طلاق عداوت و کینه ها بر افروخته می شود و زوجین تمام تلاش خود را می کنند تا به همسر سابقشان ضربه برسانند و گاهی ابایی هم ندارند، که ضربه مالی و یا آبرویی و یا حتی جانی باشد.
نکته دیگر اینکه برخی افراد از طرف دیگر افراط می کنند و می-پندارند با لباس سفید عروسی باید بروند و با کفن سفید برگردند. بسوزند و بسازند چون در جامعه نوع نگاه به زن مطلقه و یا مردی که زن طلاق داده جالب نیست.
طلاق از دیدگاه اسلام
طلاق گرچه حلال است اما از دیدگاه الهی بسیار ناپسند است و نزد خدا هیچ چیز بدتر از خانه ای نیست که با جدایی ویران می شود. اما اگر قرار باشد زندگی پرتنش و شکننده باشد و راهی برای رفع بحران غیر از جدایی وجود نداشته باشد طلاق بهترین گزینه است. پیامبر اسلام می فرماید: «از کسانی که دعای آنان پذیرفته نمی شود مردی است که همسرش او را اذیت می کند و در توان دارد حقوق او را بپردازد و از او جدا شود ولی این کار را انجام نمی دهد. » بدیهی است چنین فردی از راهی که خدا برای او قرار داده استفاده نمی کند و خودش را محروم می نماید.
آیه زیر به راه حل سوم اشاره دارد:
"وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ."
"چون زنان را طلاق گفتيد، و به پايان عدّه خويش رسيدند، پس بخوبى نگاهشان داريد يا بخوبى آزادشان كنيد. و [لى] آنان را براى [آزار و] زيان رساندن [به ايشان] نگاه مداريد تا [به حقوقشان] تعدّى كنيد. و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است. و آيات خدا را به ريشخند مگيريد، و نعمت خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله] آن به شما اندرز مىدهد، به ياد آوريد و از خدا پروا داشته باشيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست."
مآخذ :
1 ـ قرآن کریم، ترجمه از استاد محمد مهدی فولادوند. 2- حرعاملی، شیخ محمدبن حسن: وسائل الشیعه، بیروت، موسسه ال البیت، 11413هـ ،ج22. 3--طباطبایی، محمدحسین:المیزان، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی . 4- عابدینی ،احمد: تفسیر قرآن، لوح فشرده صوتی. 5-هاشمی رفسنجانی، اکبر: تفسیر راهنما، چاپ اول، تهران،مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ، 1373، ج2.
در قرآن برای رفع اختلاف بین زن و شوهر راه حل هایی ارائه شده است.که به ذکربرخی از موارد آن بسنده می کنیم. ریشه اختلاف بین همسران گاهی به نوع دیدگاه و مختصات فرهنگی هر کدام از آنان بر می گردد و گاهی نیز علت آن سهل انگاری در وظایف زناشویی است. البته انتظارات بیش از حد از طرف مقابل نیز گاهی مشکل می-آفریند. در مواردی که نوع بینش و تفاوت فرهنگ موجب بروز اختلاف شده مناسب ترین راه حل این است که همسران مختصات فکری و رفتاری همدیگر را در نظر بگیرند و انتظارات خود را با آن تطبیق دهند و آنگاه که اختلاف در اثر سهل انگاری در وظایف زناشویی است بهترین گزینه پس از یک تذکر غیر مستقیم گذشت می باشد. قرآن راه حل نخستین را صلح می داند به این معنا که همسران به گونه ای رفتار کنند تابین آنان آشتی برقرار شود. قطعاً کسی که درخانواده خویش بستر سازش را فراهم می کند علاوه بر اینکه آرامش را به خانواده خود برگردانده و اثر لذت بخشش را می چشد نزد پروردگار نیز جایگاه برتری می یابد.
هنگام بروز اختلاف ، همسران در مرحله نخست می بایست بکوشند خودشان اختلاف را بر طرف کنند و با گذشت آن را حل نمایند. آیه زیر شاره به این راه حل دارد.
«و اِنِ امَراَهٌ خَافَت مِن بَعلِهَا نُشُوزاً اَو اعراضاً فلاجُنَاحَ عَلَیهِمآ اَن یُصلِحا بَینَهُما صُلحاً و الصُّلحُ خَیرٌ و اُحضِرَتِ الانفُسُ الشُحَّ و اُن تُحسِنوا و تَتَّقُوا فانَّ اللهَ کانَ بِمَا تَعلمونَ خبیرا» و اگر زنی از شوهر خویش بیم ناسازگاری یارویگردانی داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتی گرایند، که سازش بهتر است [ولی] بخل [و بی گذست بودن]، در نفوس، حضور [و غلبه]دارد؛ و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.
تاکید آیه بر روی صلح است تا جایی که سه مرتبه از آن بهره می-گیرد و نهایتاً می گوید «الصلحُ خیرٌ» یعنی صلح بهتر است.
اما اگر این کار از توان آنها خارج بود و نتوانستند بدون مداخله دیگران به سیر زندگی طبیعی ادامه دهند می بایست از مشاور کمک بگیرند. در قرآن و سخنان معصومین به نقش مشاور تاکید شده است.
در عصرکنونی مراکز مشاوره ازدواج این نقش را به عهده دارندو پسندیده است همسرانی که اختلاف در خانواده شان شدت گرفته از این مراکزه بهره بگیرند و با این اقدام عاقلانه اجازه ندهند اختلاف تبدیل به بحران شود و بنیان خانواده از بین برود.
انسان به کمک مشاور می تواند راه حل های مناسب را بیابد چون با مشورت از گنجینه عقل و دانایی دیگران بهره می گیرد. خانواده هایی که برای رفع مشکلات شان به بن بست رسیده اند و حاضر نیستند از مشاور کمک بگیرند درهای نجات را بر روری خود می بندند و باید بدانند هیچ کس از مشورت پشیمان نمی شود.
یک خانواده اگر پس از بهره گیری از مشاور نتوانست به مسیر متعادل خود برگردد، می بایست به حاکم مراجعه کند.در این مرحله حاکم تلاش می کند بدون اینکه خدشه ای به بنیان خانواده برسد مشکلات زوجین رابرطرف کند.او تشخیص میدهد کدام یک از طرفین به وظایفش پایبند نیست ؛سپس فرد خطاکار را ملزم به پذیرش تکالیفش می نماید.در اینجا حاکم بر خلاف مشاور قدرت اجرایی دارد ومی تواند با خطاکار برخورد قانونی کند.
در عصر کنونی این وظیفه به دادگاه های حل اختلاف محول شده . امااز آنجا که زمان نزول قرآن جامعه عرب نسبت به جوانع کنونی گسترش کمتری داشت و نوع اختلافات مردم به دست بزرگ قوم یا قبیله برطرف می شود، قرآن پیشنهاد می کند فردی از وابستگان زن وفرد دیگری از بستگان شوهر مشکلات خانواده را بررسی کنند و بکوشند تا زندگی زناشویی آنان به حالت تعادل برگردد.وآیه زیر اشاره به مشاور خانواده دارد.
"و اِن خِفتُم شِقاقَ بَینهما فَابعَثواحَکماً مِن اَهلِه و حَکما مِن اَهلِها اِن یُریدا اِصلحاً بُوَفق اللهُ بَینَهما اِنَّ اللهَ کانَ علیماً خبیراً." "واگر از جدایی میان آن دو [:زن وشوهر] بیم دارید پس داوری از خانواده آن [شوهر] و داروی از خانواده آن [زن] تعیین کنید. اگر سر سازگاری دارند، خدا میان آن دو سازگاری خواهد داد. آری خدا دانای آگاه است.
در مرحله بعد که ازدواج صورت پذیرفت بدیهی است که امکان بروز اختلاف وجود دارد چون زن و مرد هر دو انسان هستند بادیدگاه ها و سلیقه های ویژه خود و هرگاه هر دو بخواهند نظرشان را اجرا کنند اصطکاک به وجود خواهد آمد.این اختلاف نظر و سلیقه بین زن و شوهر یک پدیده طبیعی است و هنر یک زوج از زمانی به نمایش در می آید که اختلاف بین آنها به وجود آید. اینجاست که باید بکوشند بدون اینکه آسیبی به پیکره خانواده وارد شود اختلاف را رفع نمایند.
اگر همسران توجه به سرمایه عظیم مودت و رحمت، که خدا بین آنان قرار داده و نخستین هدیه الهی برای یک زوج است، داشته باشند به سادگی آن را از بین نمی برد و پیوسته برای حفظ آن تلاش می کنند و تا می توانند با رفتار و گفتار صحیح این پیوند عاطفی را تقویت می کنند.
این قبیل اختلاف ها گاهی به سبب عدم شناخت صحیح از زندگی و عدم تجربه است. اگر یک زوج از مهارت های زندگی مطلع باشند به سادگی می توانند مشکلاتشان را بر طرف کنند و زندگی لذت بخشی داشته باشند اما اگر این مهارت را نداشتند از کاه، کوه می سازند و مشکلات ساده را تبدیل به بحران می کنند و از کلاف سردرگمی که خودساخته اند سرگردان وپریشان می شوند
دقت در جامعه های گذشته و گوناگون حکایت از این دارد که انسان در همه عصرها به ازدواج تمایل داشته و آرامش روح و جسم خویش را در آن جستجو می نموده است و بر همین اساس آداب و رسومی متناسب با فرهنگ خود برای آن وضع کرده که نشان از تقدیس مراسم ازدواج نزد انسان های نخستین تا انسان مدرن امروز دارد.
ازدواج تا آنجا اهمیت دارد که خدا پس از خلقت حضرت آدم و حوا آن را به ازدواج هم در می آورد ودر قرآن نیز وقتی سخن از نخستین خانواده است سکونت در بهشت را برای حضرت آدم به همراه حضرت حوا فراهم می کند و می فرماید: « وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ » وگفتم: «ای آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر»
کشش بین زن و مرد ریشه الهی دارد و بر همین اساس در میان دین مبین اسلام سفارش و تاکید به ازواج و نهی از انزوا و رهبانیت شده است و از ویژگی های پیامبران محبت ورزی نسبت به همسرانشان است.
البته برای این مهم ملاک و معیار وجود دارد که با رعایت آن زندگی مشترک صفا و صمیمیت می یابد. در عصر ما مراکز مشاوره قبل از ازدواج می کوشد تا این ملاک ها را به کسانی که قصد ازدواج دارند بیاموزد. چه نیکوست که انسان عاقل از این مراکز بهره مند شود و با آگاهی کامل دست به انتخاب همسر بزند
دو روستايي مي خواستند براي يافتن شغل به شهر بروند ، يکي از آنها مي خواست به شانگهاي و ديگري به پکن برود . اما در اتاق انتظار آنان برنامه خود را تغيير دادند . زيرا مردم مي گفتند که شانگهايي ها خيلي زرنگ هستند و حتي از غريبه هايي که از آنان راه مي پرسند ، پول مي گيرند ، اما پکني ها ساده لوح هستند و اگر کسي را گرسنه ببينند ، نه تنها غذا بلکه پوشاک به او مي دهند.
فردي که مي خواست به شانگهاي برود ، فکر کرد : پکن جاي بهتري است ، کسي در آن شهر پول نداشته باشد ، بازهم گرسنه نمي ماند . با خود گفت : خوب شد سوار قطار نشد م ، وگر نه به گودالي از آتش مي افتادم . فردي که مي خواست به پکن برود ، پنداشت : شانگهاي براي من بهتر است ، حتي راهنمايي ديگران نيز سود دارد ، خوب شد سوار قطار نشدم ، در غير اين صورت فرصت ثروتمند شدن را از دست مي دادم . هر دو نفر در باجه بليت با يکديگر برخورد کرده و بليت را عوض کردند .
فردي که قصد داشت به پکن برود بليت شانگهاي را گرفت و کسي که مي خواست به شانگهاي برود بليت پکن را به دست آورد. نفر اول وارد پکن شد ،متوجه شد که پکن واقعا شهر خوبي است . ظرف يک ماه اول هيچ کاري نکرد ، همچنين گرسنه نبود . در بانک ها آب براي نوشيدن و در فروشگاه هاي بزرگ شيريني هاي تبليغاتي را که مشتريها توانستند بدون پرداخت پول بخورند ، مي خورد .
فردي که به شانگهاي رفته بود ، متوجه شد که شانگهاي واقعا شهر خوبي است هر کاري در اين شهر حتي راهنمايي مردم و غيره سود آور است ، . فکر خوبي پيدا شود و با زحمت اجرا گردد ، پول بيشتري به دست خواهد آمد . او سپس به کار گل و خاک روي آورد . پس از مدتي آشنايي با اين کار 10 کيف حاوي از شن و برگ هاي درختان را بارگيري کرده وآن را" خاک گلدان" ناميده و به شهروندان شانگها يي که به پرورش گل علاقه داشتند ، فروخت . در روز 50يوان سود برد و با ادامه اين کار در عرض يک سال در شهر بزرگ شانگهاي يک مغازه باز کرد.
او سپس کشف جديدي کرد : تابلوي مجلل بعضي از ساختمان هاي تجاري کثيف بود ، متوجه شد که شرکت ها فقط به دنبال شستشوي عمارت هستند و تابلو ها را نمي شويند از اين فرصت استفاده کرد، نردبان ، سطل آب و پارچه کهنه خريد و يک شرکت کوچک شستشوي تابلو افتتاح کرد . شرکت او اکنون 150کارگردارد وفعاليت آن از شانگهاي به شهرهاي " هانگ جو " و" نن جينگ " توسعه يافته است .
او اخيرا براي بازاريابي با قطار به پکن سفر کرد. در ايستگاه راه آهن ، آدم ولگردي ديد که از او بطري خالي مي خواهد ، هنگام دادن بطري ، چهره کسي را که پنج سال پيش بليط قطار را با او عوض کرده بود ، به ياد آور
روزي بازرگان موفقياز مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غياب او آتش گرفته و کالا هاي گرانبهايش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتي به او وارد امده است .
فکر مي کنيد آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و يا اشک ريخت ؟
او با لبخندي بر لبان و نوري بر ديدگان سر به سوي آسمان بلند کرد و گفت : "خدايا ! مي خواهي که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودي کسب پر رونق خود ، تابلويي بر ويرانه هاي خانه و مغازه اش آويخت که روي آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت ! اما ايمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد!
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید.
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست!
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند!
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت: نمی دانم چه بگویم؟!
سخن هر دو را شنیدم:
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند!
وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد …!
مرد برنج فروشی بود که به درس های شیوانا بسیار علاقه داشت. اما به خاطر شغلی که داشت مجبور بود روزها در بازار مشغول کار باشد و شب ها نیز نزد خانواده برود. روزی این مرد نزد شیوانا آمد و به او گفت:"
در بازار کسی هست که بدخواه من است و اتفاقا مغازه اش درست مقابل مغازه من است. او عطاری داشت اما از روی کینه و دشمنی برنج هم کنار اجناسش می فروشد و دائم حرکات و سکنات من و شاگردان و وضع مغازه ام را زیر نظر دارد و اگر اشتباهی انجام دهیم بلافاصله آن را برای مشتریان خود نقل می کند. از سوی دیگر به خاطر نوع تفکرم اهل آزاردادن و مقابله مثل نیستم و دوست هم ندارم با چنین شخصی درگیر شوم. مرا راهنمایی کنید که چه کنم!؟"
شیوانا با لبخند گفت: اینکه آدم بدخواهی با این سماجت و جدیت داشته باشد ، آنقدرها هم بد نیست!! بدخواه تو حتی بیشتر از تو برای بررسی و ارزیابی و تحلیل تو و مغازه ات وقت گذاشته است و وقت می گذارد. تو وقتی در حال خودت هستی او در حال فکر کردن به توست و این یعنی تو هر لحظه می توانی از نتیجه تلاش های او به نفع خودت استفاده کنی.
من به جای تو بودم به طور پیوسته مشتریانی نزد عطارمی فرستادم و از او در مورد تو پرس و جو می کردم. او هم آخرین نتیجه ارزیابی خودش در مورد کم کاری شاگردان یا نواقص و معایب موجود در مغازه ات را برای آن مشتری نقل می کند و در نتیجه تو با کمترین هزینه از مشورت یک فرد دقیق و نکته سنج استفاده بهره مند می شوی! بگذار بدخواه تو فکر کند از تو به خاطر شرم و حیایی و احترام و حرمتی که داری و نمی توانی واکنش نشان دهی ، جلوتر است.
از بدخواهت کمک بگیر و نواقص ات را جبران کند. زمان که بگذرد تو به خاطر استفاده تمام وقت از یک مشاور شبانه روزی مجانی به منفعت می رسی و عطار سرانجام به خاطر مشورت شبانه روزی مجانی و بدون سود برای تو سربراه خواهد شد. نهایتا چون تو بی نقص می شوی، و از همه مهم تر واکنش ناشایست نشان نمی دهی، او نیز کمال و توفیق تو را تائید خواهد کرد و دست از بدخواهی برخواهد داشت.
بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود ودعایی نیز پیوست آن بود.آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ،مال او را حفظ میکند ... من دزد مال او هستم ، نه دزد دین او... اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت ، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.