بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه در افکندن با زور گویان، خود را اماده کنند. امام خامنه ای
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پایگاه امام هادی دم افشان و آدرس paygahdamafshan.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن / ملک وجود فلسفه دیگری نداشت . . .
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم.
جمهوری ما نشانگر اسلام است افکار پلید فتنه جویان خام است جمهوری اسلامی ما جاوید است دشمن زحیات خویشتن نومید است
دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري
دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس ميكردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به كار گرفتند. دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما، احساسات، گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.
آیا میدانستید که بسیاری از واژههای عربی در زبان فارسی در واقع عربی نیستند و اعراب آنها را به معنایی که خود میدانند در نمییابند؟ این واژهها را ساختگی (جعلی) مینامند و بیشترشان ساختهٔ ترکان عثمانی است. از آن زمرهاند:
ابتدایی (عرب میگوید: بدائی)، انقلاب (عرب میگوید: ثوره)، تجاوز (اعتداء)، تولید (انتاج)، تمدن (مدنیه)، جامعه (مجتمع)، جمعیت (سکان)، خجالت (حیا)، دخالت (مداخله)، مثبت (وضعی)، مسری (ساری)، مصرف (استهلاک)، مذاکره (مفاوضه)، ملت (شَعَب)، ملی (قومی)، ملیت (الجنسیه) و بسیاری از واژههای دیگر.
بسیاری از واژههای عربی در زبان فارسی را نیز اعراب در زبان خود به معنی دیگری میفهمند، از آن زمرهاند:
رقیب (عرب میفهمد: نگهبان)، شمایل (عرب میفهمد: طبعها)، غرور (فریفتن)، لحیم (پرگوشت)، نفر (مردم)، وجه (چهره) و بسیاری از واژههای دیگر.
آیا میدانستید که ما بسیاری از واژههای فارسیمان را به عربی و یا به فرنگی واگویی (تلفظ) میکنیم؟
این واژههای فارسی را یا اعراب از ما گرفته و عربی (معرب) کردهاند و دوباره به ما پس دادهاند و یا از زبانهای فرنگی، که این واژها را به طریقی از خود ما گرفتهاند، دوباره به ما دادهاند و از آن زمرهاند:
- از عربی : فارسی (که پارسی بوده است)، خندق (که کندک بوده است)، دهقان (دهگان)، سُماق (سماک)، صندل (چندل)، فیل (پیل)، شطرنج (شتررنگ)، غربال (گربال)، یاقوت (یاکند)، طاس (تاس)، طراز (تراز)، نارنجی (نارنگی)، سفید (سپید)، قلعه (کلات)،خنجر (خون گر)، صلیب (چلیپا) و بسیاری از واژههای دیگر.
- از روسی : استکان: این واژه در اصل همان "دوستگانی" فارسی است که در فارسی قدیم به معنای جام شراب بزرگ و یا نوشیدن شراب از یک جام به افتخار دوست بوده است که از سدهٔ ١۶ میلادی از راه زبان ترکی وارد زبان روسی شده و به شکل استکان درآمده است و اکنون در واژهنامههای فارسی آن را وامواژهای روسی میدانند.
سارافون: این واژه در اصل "سراپا" ی فارسی بوده است که از راه زبان ترکی وارد زبان روسی شده و واگویی آن عوض شده است. اکنون سارافون به نوعی جامهٔ ملی زنانهٔ روسی گفته میشود که بلند و بدون آستین است.
پیژامه: همان " پایجامه" فارسی است که اکنون در زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی pyjama نوشته شده و به کار میرود و آنها مدعی وام دادن آن به ما هستند.
واژههای فراوانی در زبانهای عربی، ترکی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز فارسی است و بسیاری از فارسی زبانان آن را نمیدانند. از آن جملهاند:
- کیوسک که از کوشک فارسی به معنی ساختمان بلند گرفته شده است و در تقریباً همهٔ زبانهای اروپایی هست.
- شغال که در روسی shakal، در فرانسوی chakal، در انگلیسی jackal و در آلمانیSchakal نوشته میشود.
- کاروان که در روسی karavan، در فرانسوی caravane، در انگلیسی caravan و در آلمانی Karawane نوشته میشود.
- کاروانسرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانی karawanserei نوشته میشود.
- پردیس به معنی بهشت که در فرانسوی paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies نوشته میشود.
- مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus نوشته میشود.
- شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته میشود.
- بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch نوشته میشود و در این زبانها معنی رشوه هم میدهد.
- لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته میشود و در این زبانها به معنی ملوان هندی نیز هست.
- خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبانهای انگلیسی و آلمانی khaki نوشته میشود.
- کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی نوشته میشود.
- ستاره که در فرانسوی astre در انگلیسی star و در آلمانی Stern نوشته میشود. Esther نیز که نام زن در این کشورهاست به همان معنی ستاره است.
برخی دیگر از نامهای زنان در این کشورها نیز فارسی است، مانند:
- Roxane که از واژهٔ فارسی رخشان به معنی درخشنده است و در فارسی نیز به همین معنی برای نام زنان روشنک وجود دارد.
- Jasmine که از واژهٔ فارسی یاسمن و نام گلی است.
- Lila که از واژهٔ فارسی لِیلاک به معنی یاس بنفش رنگ است.
- Ava که از واژهٔ فارسی آوا به معنی صدا یا آب است. مانند آوا گاردنر.
- واژههای فارسی موجود در زبانهای عربی، ترکی و روسی را به دلیل فراوانی جداگانه خواهیم آورد.
آیا میدانستید که این عادت امروز ایرانیان که در جملات نهیکنندهٔ خود "ن" نفی را به جای "م" نهی به کار میبرند از دیدگاه دستور زبان پارسی نادرست است؟
امروز ایرانیان هنگامی که میخواهند کسی را از کاری نهی کنند، به جای آن که مثلا بگویند: مکن! یا مگو! (یعنی به جای کاربرد م نهی) به نادرستی میگویند:
نکن! یا نگو! (یعنی ن نفی را به جای م نهی به کار میبرند).
در پارسی، درست آن است که برای نهی کردن از چیزی، از م نهی استفاده شود، یعنی مثلاً باید گفت: مترس!، میازار!، مده!، مبادا! (نه نترس!، نیازار!، نده!، نبادا!) و تنها برای نفی کردن (یعنی منفی کردن فعلی) ن نفی به کار رود، مانند: من گفتهٔ او را باور نمیکنم، چند روزی است که رامین را ندیدهام. او در این باره چیزی نگفت.
آیا میدانستید که اصل و نسب برخی از واژهها و عبارات مصطلح در زبان پارسی در واژهها عبارتی از یک زبان بیگانه قرار دارد و شکل دگرگون شدهٔ آن وارد زبان ما شده است؟ به نمونههای زیر توجه کنید:
- هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژهها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه میتواند نازیبا و نچسب باشد، جملهٔ انگلیسی I shall have (به معنی من خواهم داشت) را به مسخره هشلهف خواندهاند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژهٔ مسخره آمیز را برای هر واژهٔ عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه پارسی و چه بیگانه) به کار میبرند.
- چُسان فُسان: از واژهٔ روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.
- زِ پرتی: واژهٔ روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاقهای روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.
- شِر و وِر: از واژهٔ فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
- فاستونی: پارچه ای است که نخستین بار در شهر باستون Boston در امریکا بافته شده است و بوستونی میگفتهاند.
- اسکناس: از واژهٔ روسی Assignatsia که خود از واژهٔ فرانسوی Assignat به معنی برگهٔ دارای ضمانت گرفته شده است.
- فکسنی: از واژهٔ روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنی بیخود و مزخرف به کار برده شده است.
- لگوری (دگوری هم میگویند): یادگار سربازخانههای ایران در دوران تصدی سوئدیها است که به زبان آلمانی به فاحشهٔ کمبها یا فاحشهٔ نظامی میگفتند: Lagerhure.
- نخاله: یادگار سربازخانههای قزاقهای روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ میگفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کردهاند.
ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه السلام از دریای بیکران علم و فهم تو چه امواجی را دیده و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم و عالم بدون معلم، حضرت زینب کبری تسلیت باد.
نه همی جای تو در سامره تنها باشد
که به دلهای محبان تو جای تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود
شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد
به اطلاع تمامی بسیجیان پایگاه امام هادی (ع) و اهالی محترم روستای دم افشان که قصد دارند در سالروز رحلت پیشوای انقلاب به مرقد ایشان عزیمت كنند می رساند هر چه سریعتر جهت ثبت نام به حوزه مقاومت امام علی (ع) رامجرد مراجعه و بلیط دریافت نمایند.
محل فعلی روستا تا قبل از سال 1317 یکی ازمکانهای ییلاق عشایر منطقه وبه خصوص طایفه بادکی بوده که در آنجا چادر بر پا می کرده اند .در آن سالها دو خانه گلی وبا سقف چوبی شروع به ساختن شد .یکی توسط کربلایی کهزاد[امینی]در مرکز فعلی روستا(مجاور منزل کنونی گنجعلی کسایی) و یک باب هم توسط مشهدی عبدل[عباسی] به فاصله حدود100 متر ودر مجاورت تپه( مجاور منزل کنونی عبدالحسین عباسی).وپس از آن سایرین به تدریج شروع به ساخت وساز و اسکان نمودند.البته به نظر میرسد یکی از دلایل اسکان اهالی درآن سالها موضوع "تخته قاپو"(اسکان عشایر) بوده که توسط رضاشاه در سال 1312 خورشیدی مطرح و شروع به اجرا و پس مرگ وی درسال 1320 خورشیدی بی رنگ شد و زندگی عشایری وکوچ نشینی ادامه یافت ولی ساختن خانه های گلی ادامه داشت و روستا به شکل ارگانیک (بدون طرح ونقشه قبلی) درمسیر توسعه کالبدی گام بر می داشت .در آن سالها زمین مجاور مسجد فعلی تبدیل به کارگاه تولید مصالح ساختمانی(خشت و گل ) و به مرور تبدیل به گودال بزرگی شد واین گودال در زمستانهای پر بارش تبدیل به دریاچه زیبایی می شد که آثار گودال همچنان باقیست .جالب اینکه درآن سالها دو باب خانه به صورت دوطبقه توسط حاج معصوم جوکار و مرحوم علی قاسم درستکار احداث شد. اولین ساختمان آجری ولی باسقف چوبی درسال 1349 خورشیدی توسط حاج علی محمد قربانی «کد خدای وقت» احداث شد که هنوز موجود است.وبعداز آن خانه آجری ساخته نشد وساخت خانه های گلی به صورت پراکنده ادامه داشت تا سال 1357 که مجددا خانه های آجری توسط تعدادی از مهاجرین به روستا شروع وادامه یافت که درساخت وسازهای بعدی استفاده از تیر آهن وتاق(طاق) آجری با پشت بام قیرگونی به جای چوب در پوشش سقف رواج یافت ود دهه 70 نیز به تدریج احداث سقف با قالب تیرچه بلوک متداول شد.تا چندین سال پیش ساخت وساز به فضاهای خالی موجود درروستا ویا محل ساختمانهای قدیمی محدود می شد و از حدود 1380 خورشیدی به بعد چند هکتار زمین در ضلع جنوب روستا وتوسط بنیاد مسکن با رعایت مختصری ازاصول برنامه ریزی روستایی تفکیک و به جوانان روستا واگذار و دور جدیدی از ساخت وساز آغاز شد که ادامه دارد. . . . . .